داستان شرک 1
شرک یه چهرهی محبوب و جهانیه. غول سبزی که هر کار میکنه، کسی ازش نمیترسه! شرک توی باتلاقش زندگی میکنه و کاملاً از زندگیش راضیه، تا اینکه موجودات تبعیدی میان و آرامش باتلاقش رو بهم میزنن. شرک هم شال و کلاه میکنه و میره پیش پادشاه تا شکایت کنه. پادشاه به شرک میگه برای نجات باتلاقش اول باید شاهزاده فیونا رو از دست اژدها نجات بده. این درخواست تازه شروع ماجراهاست. از درسا تکون نخورین تا دور هم شرک رو ببینیم، چون هیچوقت تکراری نمیشه.