داستان پسر کوهستان قسمت 6
پپرو پسر کوهستانه. پسری که پدرش مدتی قبل برای دیدن یه شهر دور از خونه رفته. یه روز پپرو توی رودخونه تصویر یه عقاب طلایی رو میبینه و حس میکنه باید بره دنبالش پدرش. پپرو راه میافته و سفر بسیار دور و درازی رو شروع میکنه. توی راه دوستهای زیادی پیدا میکنه و ماجراهای عجیب و جالبی از سر میگذرونه. بیایید توی درسا که قراره همهمون همسفر این پسر دوستداشتنی بشیم و لذت ببریم.