داستان 5-گنجشکک
گنجشککوچولو این ور پرید، اون ور پرید و آخر سر از رو دیوار افتاد تو خونه مادربزرگه. حالا حسابی دلش میخواست مهمون خونه مامانبزرگه بشه. مامانبزرگ هم که عاشق مهمون بود نه نگفت، ولی انگار جوجهکوچولو تنها نیست و یه عالمه مهمون دیگه تو راهن...