پیشنهادات مشابه 6-خالخالک
داستان 6-خالخالک
مزرعه دوستیه و حیوونای بامزهش! توی این مزرعه هرکی مشغول کار و بار خودش بود؛ قوقولی مقول لونه رو سر و سامون میداد و خانم مرغه هم جوجهها رو بهصف کرده بود و میشمردشون. قارقورک هم رو شاخه به فکر جمعکردن دونهها بود. خلاصه هرکسی کار خودشو میکرد. بهجز یکی که همهش دلش میخواست از همهچی سردربیاره...