پیشنهادات مشابه عزیز پیامبر
داستان عزیز پیامبر
حضرت عُزَیر یکی از پیامبرهای خداوند بود. ایشون یک روز تصمیم گرفت برای دیدن برادرش به شهر دیگهای بره، برای همین یه الاغ خرید. حضرت عزیر روزهای زیادی توی راه بود تا بالاخره به خونهی برادرش رسید و با اونها دیدار کرد. بعد از چند روز قشنگ، حالا نوبت برگشتن بود. بچهها، توی راه برگشت اتفاق خیلی عجیبی برای حضرت عزیر و الاغش افتاد. اونها مردن و صد سال بعد زنده شدن! بله، یه معجزه رخ داده بود. بیایید بشنویم.